** محمدصالح عزیزمون*** محمدصالح عزیزمون*، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

♥ مطلع عشق ♥

+++ آخرین جمعه محرم...... آقاجان نمی آیی؟؟!! +++

***بسم ربِّ الحسین*** آقا اجازه !!!! آقا اجازه! اين دو سه خط را خودت بخوان ! قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگران آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان ديگر نمي دهد به دلم روي خوش نشان ! قصدم گلايه نيست، اجازه! نه به خدا ! اصلا به اين نوشته بگوييد «داستان » من خسته ام از آتش و از خاک، از زمين از احتمال فاجعه، از آخرالزمان ! آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کوير باران بيار و باز بباران از آسمان - اهل بهشت يا که جهنم؟ خودت بگو ! - آقا اجازه! ما که نه در اين و نه در آن ! « يک پاي در جهنم و يک پاي در بهشت » يا زير دستهاي نجيب تو در امان ! آقا اجازه !......................
24 آذر 1391

+++ اندک اندک جمع مستان میرسد +++

بسم ربِّ الحسین........ واااااااااااااای مولا جان که شما چه رئوفید!!!!!!!!!!!!!!! بله این روزها که وب هر دوستی رو باز میکنی خبر حضور ثمر زندگیشونو میبینی......... پیش خودت میگی: از کرم اربابه....... که نسل شیعه و محب اهل بیت رو در محرم خودشون میپرورانند....... ولحظات ناب پدر و مادر شدن را به محبینشان ارزانی میدارند........ ارباب.......عاشقتانیم.........عاشق......... این هم روزی کسانی که دوست داشتند بفهمند روضه ی ٦ ماهه و جوان ١٨ ساله و دختر ٣ ساله، یعنی چه....... مولا در ماتم فقدان از دست دادن عزیزانش به شما حیاتی دوباره ارزانی داشت........ این حس و طعم گواااااااااااارای وجودتان.......... حسی با رنگ و...
13 آذر 1391

+++ ای خون خدا،3 روز از عزایتان میگذرد +++

بسم ربِّ الحسین..............   اِن کانَ دینَ محمدٍ لَم یَستَقِمِ الله اِلا بِه قَتلِی فَیا سُیوف خُذِینِی عاشورا هم گذشت و ما سالی دیگر نیز زنده ماندیم......... درست است که گذر تک تک ثانیه های عمرم به قدیمی شدن نوکریت می ارزد........ اما، به قول یه مداحی، باز هم عاشورا آمد و ارباب شهید شد و ما باز هم بعد این داغ عظیم که گویند اعظم المصائب است، زنده ماندیم.......... آقا جان!! ببخش ما را که هنوز به اندازه ی عظمت داغ شما و یارانتان و عظمت مصیبت اسیری آل الله..... قلبمان بزرگ نشده، که تاب ظهر عاشورا را نیاورد و جان بسپارد....... آقاجانم!!!!! امسال هم به لطفتان میهمان خان نعمتتان بودیم........&nb...
8 آذر 1391

+++ ای وای حسین جان +++

بسم ربِّ الحسین............   امشبی را شه دین در حرمش مهمان است صبح فردا بدنش زیر صم اسبان است مکن ای صبح طلوع....... مکن ای صبح طلوع     واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای جداااااااااااااااااااااااااااااااا............ خدایا مرگم را برسان اما امشب را به صبح نرسان............... خدایا به حق مادر(س) عاشورا را مرسان.................   بی قراریم از ظهر عاشورا....... العجل مولا،العجل مولا     علامه امینی شب عاشورا برای امام زمان(عج) صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند: امشب قلب حضرت در فشار است........   امشب برای قلب در فشار ...
5 آذر 1391

+++ محرم با شتاب میگذرد........ دلم تنگ میشود +++

بسم ربِّ الحسین......... کهیعص........ و فدیناه به ذبح عظیم.......     چه سرعتی..... کاش میشد دامنش رو گرفت....... التماس کرد......... که بایست و اندکی فرصت بده تا در مناجات شبانه ی مولایمان شرکت کنیم......... ذره ای ببینیم با چشمان زیبا و اشکبارش روزهای در پیش را....... خدایا تا چشم بر هم میگذاریم میرسیم به ع ا ش و ر ا........... گفتنش هم پشتم را میلرزاند........ انگار سهممان از بزرگ شدن، فهمیدن هر چه بیشتر بار سنگین این کلمه است............ عاشورا.........عاشورا.........عاشورا............ آجرک الله یا بقیة الله............... خاک بر دهانم که جسارت میکنم و مینو...
2 آذر 1391
1